هانا  ارشا کوشا هانا ارشا کوشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات تلخ وشیرین سه فرشته

دل نوشته

سلام به شما زیبا ترین زیباییها دلم خییلی وقتها ضعف می رود برای مادری کردن برای دنیایی که متعلق به خودت نیست دلم ضعف می رود به شنیدن لفظ مامان که ارزشم را به رخم می کشه وبه من والاترین معنا را می یخشد ومن هزار بار خدایی را سپاس می گوییم که من را امانتداز شما عزیزا ن کرد دنیایی زیبایی مادریم را دوست دارم دنیایی که یک لحظه برای من نبست وشما چنان کوچکید که اغوشم ارامبخش شماست ودستانتان هنوز انقدر کوچک است  که در دستانم گم می شوند  وبابا قهرمان افسانه ای شماست اری روزهایم را دوست دارم که در کنار شما گاهی سریع وگاهی نم نمک در حال گذر است .گویند سلام بهترین کلید ورود به قلبهاست ومن اولبن سلام صبح گاهیم را از شما می شنوم و با تمام و...
23 تير 1394

عاشقانه

 روز گاری است که ننوشتم وسعی بیهوده کردم برای ترجمان مادری ولی چگونه ترجمه کنم تمام لحظه هایی زندگی ام را  تک تک دقایق وخنده وها وگریه هایم را .چگونه باور کنم گردش زمانه را که من دوان دوان در پی اش روانم اموختم که اخرین کسی که در ذهنم رخنه کنه  اون عشق واقعی است ومن هر شب با فکر شما بخواب می روم وبا صدایی شما سلامی دوباره می دهم به زندگی .کم کم فراموش کردم روز های بی شمایی را وچه پررنگ شدبد در تمام روزهای زندگبمان واکنون پسر کم بزرگ مردکوچکم دیروز دخترکی را نشان داد وگفت مامان  این خییلی دوست دارم اسمش بنیتاست نگاهش کردم وبه خود بالیدم که چه خوب اموختی دوست داشتن وچه زیبا وپاک قدم گذاشتی در وادی عشق .اری عزیزکم  ارش...
4 تير 1394
1